نگاهم به نگاهش گره خورده بود
16 تیر 1399
#به_قلم_خودم ???نگاهم به نگاهش گره خورده بودروز آخر بود. از سحرگاهش حس عجیبی پیدا کرده و از تمام افکار و دغدغهها رها شده بودم. انگار تمام وجودم پُر از خالی بود. دوست داشتم فقط به او خیره شوم. زبان دل و زبان کام به احترام نگاهم سکوت کرده بودند. بر خلاف… بیشتر »
نظر دهید »