مناجات با معبود
#به_قلم_خودم
#شعر_تولیدی
#مناجات_با_خدا
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
با هر مناسبتی و هر بهانه ای با خود عهد می بستم که از این لحظه به بعد دیگر یک بنده ی خوب .سربازی واقعی ، شاگرد و فرزند خوبی باشم
اما افسوس که این عهد وپیمان ها عمر زیادی نداشتند، به فرزند خوب بودن که می رسیدم از بنده ی خوب بودن غافل می شدم و بالعکس. ?
روح خفته که قصد بیدار شدن نداشت ! ندای درون برای خود پیشتازی می کرد؛ واینگونه وسوسه می کرد ؛این همه تغییر یکجا ویک روزه که نمی شود فعلا این مورد را انجام بده مابقی بماند برای بعدو…
به گمانم ? نفس اماره بود هرچه که بود باعث میشد به کم وکم تر اکتفا کنم
با نزدیک شدن به ماه محرم نفس لوامه جان می گرفت وتلنگر ها و گوشزد کردنهایش را به من که در خواب غفلت ? بودم آغاز می کرد و برای چند صباحی بنده ی خوب خدا میشدم .
اما امان از روزی که خود را کامل ببینی همانجاست که دل به شیطان داده ای و راه را برایش هموار ساخته ای.چنین مواقعی غفلت نیز دست در دست شیطان گذاشنه وتا به خود بیایی ایام فاطمیه آمده است.
باز تو می مانی و حسرت وپشیمانی که چه خواستم وچه شد. ? ?
اما مثل همیشه به عنایت و کرم خداوند چشم امید می دوزم ودست به دامان مادر سادات بی بی دو عالم می شوم که دستی بر سرمان بکشد
که بتوانیم جزء سربازان فرزندش باشیم و جامعه را برای ظهورش آماده کنیم
تا غریب و تنها از این کوی به آن کوی منتظر 313 یار نباشد
روی سخن ندارم خجل گشته این سیه روی
راز دل گر با تو نگویم به که گویم که نیارد به روی
گر عنایتی نمایی به این گدای سیه روی
باشد که جزء ره تو ره دیگر نیاید به روی
اللهم عجل لولیک الفرج