کوچ لبخند
کوچ لبخند
بعد از مدت هابه فکر غذای روح افتادم ?
شاید بخاطر #معرفی_کتاب این روزهای سیده مهتا بود با آن بیان شیرین و جذابش ?
از میان چند کتابی که خود داشتم چیزی برای این روح گرسنه که باب میلش باشد پیدا نکردم ? ?
به کتابخانه مدرسه رفتم.قفسه به قفسه ، عنوان به عنوان، تاریخی-اعتقادی-روایی و…امانشد.
از تکاپو نیفتادم و به جست و جو ادامه دادم یکی از طلبه ها که مشغول مطالعه بود فکرکنم حواسش را پرت کرده بودم که به سخن آمد !!
خانم قفسه روبرویتان را نگاه کنید فکر کنم همان باشد که دنبالش هستید ? مسیر نگاهش رادنبال کردم اما باز هم چیزی که من دنبالش بودم نظرم را جلب نکرد.
دخترک بلند شد!! کنار قفسه که رسید بر روی زمین نشست یک کتاب را بیرون کشید . با لبخندی ? کتاب را به من سپرد و رفت
کوچ لبخند نوشته های روی جلد کتاب را خواندم زندگینامه #شهید بود اما ذهن من همچنان درگیر اسم کتاب بود که مرا به مطالعه هر چه زودتر کتاب فرا می خواند
کوچ لبخند، زندگینامه سردار شهید ی است که با خاطرات دوستان ، همرزمان ،خانواده و همسر شهید تکمیل شده است
این شهید در 22فروردین 1339 در قم و خانواده ای مذهبی به دنیا می آید.
پدرش روحانی و امام جماعت مسجد بود .بعد از اتمام پایه سوم ابتدایی به همراه خانواده به پیشوا می روند
در همان جا سوم راهنمایی را نیز به پایان می رساند و به درخواست خود به تهران می رود تا در مغازه یکی از دوستان شاگرد شود.
سال57 بود و حضور علی در بازار تهران روحیه انقلابی اش را روز به روز شعله ور تر می کرد روحیه مبارزه گری و #انقلابی او به حدی بود که عکس #امام_خمینی_(ره) را بر روی دیوار مغازه نصب می کرد که همه بدانند که او با امام است و به دوستان انقلابی که به عنوان مشتری به مغازه می آمدند درون ساک آن ها اعلامیه و نوار جاسازی می کرد که به شهرستان ها ببرند وبه صاحب مغازه و دیگران که می ترسیدند مبادا ساواک سر برسد می گفت: بگوییدکار شاگرد مغازه است(عکس امام و اعلامیه و نوار)
و بارها بخاطر پخش اعلامیه و نوارهای امام تحت تعقیب قرار می گرفت اما او همچنان به کار خود ادامه می داد وسرانجام در 27 رمضان 1357 هنگام تظاهرات مقابل مسجد لر زاده از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار می گیرد یک نفر او را به خانه می برد و به بیمارستان منتقل کند در ایام پیروزی انقلاب او دوران نقاهت خود را در بیمارستان سپری می کرد.
در اوایل سال 58 به عضویت رسمی سپاه پاسداران در می آید و در همان اوایل به کرمانشاه می رود و در کنار دلاورانی همچون کاوه کاظمی و گنجی زاده به آموزش رزمنده ها می پردازد و بعد از مدتی همراه این حماسه سازان به کردستان می رود .در آنجا شیفته ی شخصیت شهید بروجردی می شود. و در بیش از 80 عملیات در کردستان شرکت می کند به افتخار آزاد سازی #جنگل-های_آلواتان از دست #ضد_انقلاب به محضر امام شرف یاب می شود.
اقتدار او در آزاد سازی محور پیران شهر ، دشت و سد بوکان به چشم می آید و به این خاطر قائم مقام تیپ ویژه شهدا می شود
در اسفند 62 #ازدواج می کند و خطبه عقدشان را امام می خواند.
اهل واجبات و مستحبات بود نماز شب هایش ترک نمی شد. کتاب های #شهید_مطهری و #دستغیب را مطالعه می کرد و دیگران را نیز توصیه به مطالعه می کرد.سرانجام در 12 تیر63 همراه 70 تن از نیروهای خبره اش برای آزاد سازی #محور نقده مهاباد و چند پاسگاه که خبر تصرفش را به او داده بودند می رود و این بار نه از ناحیه پا بلکه از ناحیه قلب مورد هدف گلوله دشمن قرار می گیرد و به شهادت می رسد.
لبخند هدیه هر کسی بود که با #علی_قمی_کردی سلام و علیک داشت در اولین دیدار شاهد لبخند جذب کننده ی او میشد.
علی قمی و سایر سرداران شهید شناسنامه ملت هستند .مقام معظم رهبری 22 خرداد 82
کوچ لبخند کوچ علی قمی کردی بود.
پ.ن:شهیدانی همچون علی قمی که متدین و شیفته ی اخلاق و رفتار امام خود بودند با او عهد می بندند و انقلاب اسلامی را ماندگار می کنند
نه تنها پیروزی انقلاب آنها را مغرور نکرد بلکه با آغاز جنگ تحمیلی تا پای جان پشت ولی خود بودند واز مرز و بوم خود دفاع کردند.
#معرفی_کتاب